زيبايي بدين معناست كه شيء به گونهاي باشد كه باعث اعجا ب و لذت گردد. و اگر چه معنايي كه در لغت از اين لفظ متبادر است، زيبايي ديدني است،اما معناي حقيقي آن، محسوسات و متخيلات غير ديدني، بلكه معاني را هم شامل ميشود. بر اين اساس، معاني لطيفي كه شاعر در اشعار حاوي استعاره ها و كنايهها درك ميكند، چيزي جز زيبايي نيست؛ و تناسب و تناسق هستي و حسن نظم و ترتيب حاكم بر آنكه حكيم را به اعجاب و تحسين وا ميدارد، و بلكه آن را صفت ذاتي وجود ميانگارد، چيزي بجز زيبايي نيست، و آنچه كه عارف را به هنگام شهود ملكوت آسمانها و زمين شگفتزده و مدهوش ميكند، چيزي نيست جز زيبايي.
پس زيبايي يا صوري است يا معنوي، و درك زيبايي معنوي در معاني جزئيه، به وسيلة وهم است و در معاني بالاتر از آن، توسط عقل.