حضرت آيت الله بهاء الديني درباره نحوه كسب علم و درس خواندن واقعهاي را تعريف كردهاند كه تاثير بسياري در زندگيشان داشته است:
بنده چهار سال مدام مشغول تفكر بودم؛ تا اين كه دريچهاي به رويم باز شد و در موضوعي ده سال به فكر و تعمق اشتغال داشتم و سرانجام به نتيجه رسيدم. اگر تفكر در زندگي انسان باشد، عبادات انسان عمق بيشتري مي يابد و حال معنوي بهتري خواهد داشت.
فكر است كه بيداري صبحگاهي آدمي را عظمت ميبخشد و به تهجد و عبادات او بها ميدهد. بايد قبل از اذان صبح بيدار شويم و مدتي فكر كنيم، تا آثار معجزه آساي تفكر را دريابيم.
اگر جاي خلوت و مكاني مقدس را انتخاب كنيم، بركات بيشتري خواهد داشت. بنده اغلب جاهايي كه ميخواستم بروم پياده ميرفتم و راههاي خلوت را انتخاب ميكردم، تا بتوانم بهتر و بيشتر به فكر خود ادامه دهم.گاهي مسيري سي كيلومتر بود، اما خسته نميشدم؛ زيرا هميشه مشغول به تفكر و تعمق بودم.
بارها پياده به مسجد جمكران مي رفتم، تا بهتر بتوانم چيزهايي را به دست آورم و فكر كنم. بايد بدانيم كه فكور بودن، نقش ارزشمندي در رسيدن به مقامات معنوي دارد.
بسياري از معضلات فكري و مشكلات علمي انسان حل ميشود، مسائلي همچون حاكميت خداي متعال بر هستي، مقام و ارزش معصومين عليهم السلام و نقش آنان در جهان و عالم تكوين، عظمت قدرت الهي و ضعف خرد بشري و قدرتهاي ظاهري در مقابل پرودگار متعال و ... .»
ايشان درباره عاقبت بداخلاقي با والدين نيز خاطرهاي تعريف كردهاند و گفتهاند: در ماه مبارك رمضان، علاوه بر كارهاي روزانه، گاهي ساعتي نزد مادرم مي ماندم و پس از صرف افطار به ادامه درس و بحث و مطالعه ميپرداختم.
شبي دير وقت به خانه برگشتم، به طوري كه يك ساعت بيشتر به اذان صبح نمانده بود!هنگامي كه وارد خانه شدم، مادرم را چنان ناراحت و آشفته خاطر ديدم كه ناگهان به سوي من آمد و گفت: چرا اين قدر دير كردي؟! از ناراحتي و نگراني تا الان نخوابيده ام.
و بنده با غرور جواني اي كه داشتم، به جاي اظهار محبت و عذرخواهي از ايشان گفتم: بي خود نخوابيده ايد، مي خواستيد بخوابيد.اما چندي نگذشت كه چوب اين برخورد غلط را خوردم. هر چند آن شب در پي كار خوب و پسنديده بودم، ولي به خاطر پايمال كردن حقوق ديگران و اذيت پدر و مادر تنبيه شدم.